[ جَفادیدگی!، از وَفا پیشگی! ]
درختی، که بارَش، شود بیشتر!؛
فِتاده شود، بیش! - از پیشتر!...
به فرهِختگی و، وَفا!؛ سوختم! _
دلم! بیش خورد ازجَفا! نیشتر!.
هاشم شریفی << بودش >> دانمارک
20,12,1999 Helsingør